9
21.6K
17 مهر 1391 13:45
مقدمه : همه چیز از آشنا شدن من با بلندترین برج دنیا شروع شد. در ابتدا علاقه ای نداشتم به امارات سفر کنم و اساسا اصلا سفر خارجی خیلی برام سخت بود، به این دلیل که دانشجو هستم و سربازی هم نرفتم، نتیجتا خروج از
گاهی برای سفرهای تفریحی همه چیز با هم جور می شه، ما هم دو سه هفته مونده به رفتن دیگه مطمئن شدیم که می خوایم بریم. قدم اول مقایسه قیمت ها و پیدا کردن یک آژانس با تور مناسب تر بود به خصوص این که
سفر کاری و در ادامه تفریحی من از تهران با هواپیمایی امارات صبح 24 مرداد 91 شروع شد و ساعت 13 به وقت کپنهاگ به فرودگاه رسیدم. از آنجا توسط نماینده شرکت دعوت کننده به شهر اودنسه با مسافت حدود 2 ساعت با اتومبیل ویکی از
رشت تا ایروان برنامه ریزی کردیم با 2 تا ماشین بریم برای ارمنستان اخر شهریور بود و دیگه کم کم هم هوا توی ایران سرد میشد و هم توی ایروان و کل ارمنستان 8 نفر بودیم ما رشت زندگی میکردیم بعد چند روز
سلام. برنامه سفر من به مالزی 8 روز و 7 شب بود.چون هیچ کدوم از دوستام و اعضای خانواده ام نتونستند با من بیان ، به تنهایی عازم کوالالامپور شدم.قبل از سفر اکثر وبلاگ های فارسی و انگلیسی زبان رو مطالعه کردم
وقتی میخواهید به کشوری سفر کنید که بین ایران و اونجا پرواز مستقیمی وجود نداره (مثل تونس که من رفتم ) ، یکی از اصلی ترین نگرانیهاتون میتونه فاصله زمانی بین پرواز ها و معطلی تو فرودگاه کشور ثالثی باشه که پرواز از اون طریق
حکایت غریبی است دل کندن و رفتن 26 مهر ماه 90 فرودگاه امام خمینی روبروی تابلوی اعلانات فرودگاه ایستاده ام پرواز هواپیمایی آلیتالیا به مقصد رم ظاهر می شود به سمت گیت خروجی می روم و پای در سفری می گذارم که مدتها رویایش
ما عید امسال تصمیم گرفتیم که همراه با خانواده به مالزی سفر کنیم. این سفر روز دوم فروردین 1391 با پرواز هواپیمایی ماهان و از شیراز شروع شد. مدت زمان پرواز 8 ساعت و کیفیت پرواز بسیار خوب بود. در طول پرواز چندین بار پذیرایی
تیر ماه 1391 زمانی که تصمیم به مسافرت گرفته می شود بعد از مشخص کردن شهر یا کشور مورد نظر ، اولین گام تهیه بلیط و هماهنگی با یک آژانس مسافرتی برای تعیین هتل و محل اقامت می باشد . البته لازم به ذکر است
ساعت 5/7 شده بود وخبری از وسیله ای که قراربودماراتافرودگاه بین المللی خلیج فارس برساندنبودخودخوری ام شروع شده بودواین باعث شده بودتابه دونفرهمراهم پشت سرهم زنگ بزنم وبه آنهاغربزنم که چرازودآماده نمی شویدوآنهافقط می گفتندنگران نباش .تااینکه ساعت8 پژو206 یکی ازاقوام آمدوبارانندگی خودم بعداز25دقیقه که
مدتی بود که درفکر سفر به استانبول بودم که 2تا از دوستان بهم خبر دادند که عازمند و منهم می تونم باهاشون همراه بشم. از اونجایی که دوستانم قبلاً ثبت نام کرده بودند انتخابی برای هتل و تور و غیره نداشتم پس با پرواز ایران
من به جهانگردی علاقه زیادی دارم و تصمیم گرفتم ان شاالله به کشورهایی که در توانم هست سفر کنم.یکی از فاکتورهایی که برای من مهمه اینه که از لحاظ فرهنگی و تاریخی دارای ظرفیت بالایی باشن ...خلاصه اول تصمیم گرفتم برم استانبول چون هم کشور
پنج شنبه 6/5/1390 ساعت 10 شب پنج شنبه 6/5/1390 با پرواز tailwind از فرودگاه بین المللی امام خمینی، تهران رو به مقصد قبرس شمالی ترک کردیم.طول پرواز حدودا 4 ساعت بود، البته اینم بگم که هواپیما اول در فرودگاه آدانا ترکیه برای سوختگیری به زمین
سه روز و سه شب دوست داشتنی در استانبول، شهر فوق العاده زیبایی که عاشقش شدم. مدتی بود که در سایت https://www.lastsecond.ir/ عضو شده بودم و با ایمیلی که از این سایت برام اومد وسوسه استانبول (هزینه هتل با صبحانه و هواپیمای اسمان: 400 هزار
اولین باری بود که می خواستم از ایران خارج شوم . قبلا شنیده بودم شرکت(شرکتی که در آن مشغول هستم) در قالب قراردادهایی که با شرکتهای داخلی ودر ارتباط با برخی کالاهایی که از خارج وارد می شوند کارشناسان را به سفر خارجی اعزام می
سفر سبز (برزیل) سفرنامه پیش رو حاصل سفری پرهیجان و خاطره انگیز از مسافری تنهاست به سرزمینی دوردست.از ابتدایی ترین مراحل به تنهایی پیگیر مقدمات این سفر رویایی بودم.صبح 26 بهمن ماه 1390 بود ،روز تولدم.با وجود اینکه سفارت قول مساعد برای ویزا داده
بعد از دیدن این کلیسای نقلی و جالب , تصمیم گرفتم تا از تپه ها بالا برم و از درب جنوبی خارج بشم , اما بعد از کوه پیمایی با درهای بسته مواجه شدم(خیلی زور داشت)تو این فکر بودم که از نرده بپرم یا برگردم
پس از آن به جایی رسیدم که خیلی از ایرانیها نیز با آن آشنا هستند " سالن نمایش Odeon of Herodes Atticus " این همان سالنی است که "یانی" ( Yanni )موسیقیدان و رهبر ارکستر معروف , در آنجا برنامه زنده ای را اجرا کرده
سلام به همه سفر دوستانی که این سفرنامه رو میخوانند. یونان کشوری در جنوب شرقی اروپا است، این کشور از شمال با: آلبانی، مقدونیه و بلغارستان ازشرق با: ترکیه دارای مرز مشترک زمینی است و از جنوب به مدیترانه و از شرق به وسیله دریای
(قسمت اول : سئول) کره جنوبی کشوری بود که همیشه دوست داشتم برم, شاید از سر کنجکاوی به خاطر اینکه کره جنوبی خیلی پیشرفته است و من هم که رشته ام کامپیوتر هست و خوراکم تکنولوژی, و شاید چون من طرفدار پروپاقرص یکی از
باز هم ترابزون، شهری ساحلی و زیبا در شمال شرق ترکیه که سالیانه میزبان هزاران هزار توریست از اقصا نقاط دنیا مخصوصا هموطنان خودمان هست و خواهد بود. این بار سفر ما به ترابزون یک تفاوت اساسی با سفر قبلی داشت و آن این بود که
با اینکه استانبول سومین مقصد سفر خارجی من بود ولی قبل از سفر اضطرابی داشتم که در سفر های قبلی اصلا تجربه نکرده بودم. علت اون هم یکی تصور داشتن امینیت پایین و دزدی در ترکیه و عدم تسط مردم به زبان انگلیسی بود. ولی
سلام خدمت لست سکندیهای عزیز، امیدوارم با نوشتن این سفرنامه بتونم کمکی دربه شما کرده باشم. طبق معمول با آمدن فصل بهار هوای سفر به سرم زد. نسیم بهاری و بوی گل ها آنچنان خاطرات سفر رو تو ذهنم مرور می کنه که نمی تونم
بخش اول: ایده سفر به عنوان یک علاقه مند به مدیتیشن ، کتابهای مختلفی در این زمینه خونده بودم و آموزشهایی رو به صورت آنلاین دیده بودم. گاهی که کلیپهای آموزشی مدیتیشن رو از هند میدیدم با خودم فکر میکردم چقدر خوب بود که من هم
آغاز سخن بنام یگانه هستی بخش زندگی خود سفر است و سفرزندگی در مقیاس کوچک سفر هیجان انگیز است وسفرخارجی به مقاصد جدید یکی از هیجان انگیز ترین لحضات زندگی است که هر روز آن با دیدنی ها و تجربیات جدید همراه است شوق دیدن مکانهای جدید، مردم
مقدمه توی پاتاگونیای آرژانتینم، روی تختهسنگی لب دریاچه نیمهمنجمدِ لاگونا تورِه. به پیمایش هجده کیلومتری امروز فکر میکنم و همزمان با لذت گاز گندهای میزنم به ساندویچ ژامبون و پنیرِ بیحالی که شب قبل درست کردم و در شرایط عادی به لعنت خدا هم نمیرزه. سردمه،
سلام به همه دوستان لست سکندی عزیز،راستش امروز که اومدم سفرنامه خودمو بنویسم به این خاطر بود که خوندن سفرنامه خیلی از دوستان بهم خیلی کمک کرد تا بتونم شناخت نسبی و اطلاعات خوبی در مورد سفر به استانبول به دست بیارم و ازش استفاده
یک لیوان شکلات داغ درست کنید و آهنگ میلیون گل سرخ (Milion Alux Roz) اثر خانم Alla Pugacheva را پخش کنید. حالا می توانید سفرنامه را شروع کنید. سفر ما به روسیه قرار بود برای تعطیلات شهریور باشد که با پرواز ماهان و سفر بین
امیدوار بوَد آدمى به خیر کسان مرا به خیر ِتو امید نیست، شر مرسان جو فرودگاه کیش به شدت متشنج بود، صدای داد و فریاد و جیغ مسافران به هوا رفته و طبق معمول، هیچ فرد پاسخگویی حضور نداشت! هر کدام از ما مسافران مشکلات و برنامههای
سال 1401 قصد کرده بودم اصفهان و شیراز را به پسر 8 ساله ام نشان بدهم. اصفهان را اردیبهشت ماه رفته بودیم و شیراز را گذاشته بودیم برای نیمه دوم سال. با بررسی هایی که کرده بودم و تجربیات قبلی، اواخر اسفند ماه زمان مناسبی
و اما هند... از وقتی یادم میاد دلم میخواسته هند رو ببینم.اصلا اون زاهدان و چابهار و جزیره هرمز و بندرعباس رو رفتم که یه تجربه نزدیک به هند داشته باشم.برنامه ریزی اولیه اش برمیگرده به سال نودوهفت اما با اومدن کرونا و بعد از اون
با صدای بلند اصابت چرخ هواپیما به زمین از خواب شیرین پریدم، چند لحظه بعد ساک به دست جلوی مرد سفید پوش که مهر ورود می زد صف کشیدیم او مودبانه پرسید برای چه منظوری به اینجا آمده اید با شنیدن کلمه (تعطیلات) لبخند آرامبخشی
اصفهان نیمی از جهان گفتند نیمی از وصف اصفهان گفتند شور و شوق سفر درونم جریان یافته بود و همچون چشمه ای دوباره جان گرفته در حال جوشش بود؛ این به معنی شروع ماجراجویی دوباره ای برای من بود. مقصد از قبل
سلام رفقای سفربرو، اوایل آبان بود که به فکر سفر دبی افتادم همه چیز هم از دیدن یه ویدیو آتیش بازی سال نو 2023 برج خلیفه تو اینستاگرام شروع شد، مشتاق شدم حتما ازنزدیک ببینم، قبل از سفر، دبی از نظر من یه شهر مصنوعی
همیشه یک کشش و علاقهای برای نوشتن سفرنامه در من بوده و هست، مخصوصاً روزها و هفتههای اول بعدِ برگشتن از سفر، منتها مثل اغلب تصمیمهام! در درون ذهنم خاک میخورد، ولی این بار میخوام توصیههای ذهن اهمال کارم را نشنیده بگیرم و سفرنامه گرجستان
خرداد ماه 1402 است و هوا نسبتا گرم. دمای هوای تونس را چک میکنم که چند درجه ای از تهران خنک تر است! با خودم میگویم آفریقا مگر نباید گرم باشد؟! با تردید یکی دوتا سوئیشرت در چمدان جا میدهم. چند ماه قبل، اولین بار
رویای یک سفر زمینی و ماجراجویانه با ماشین شخصی به کشور ترکیه، چند سالی بود که در ذهن من وجود داشت که سرانجام در خرداد ماه 1402 این رویا به حقیقت پیوست. من تجربه سفر زمینی به گرجستان را داشتم که با ماشین شخصی همراه
سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان و عاشقان سفر، به خصوص کاربرای عزیز سایت لست سکند... الان که دارم اولین کلمات و جملات را به عنوان سفرنامه یادداشت می کنم برام باور کردنی نیست که آخرش به آرزوم رسیدم و این سفر رو با همسرم
دورترین سفرها از نخستین گام ها شروع می شود. { کنفسیوس}. فرانسه قهوه هایش معروف است و هندوستان عاشقانه هایش ! همین است که همه چیز از یک قرار ساده شروع میشود ! در کافه پاریس حوالی گاندی ! ▪️شعر از مصطفی تجلی زمستان 1401 بود و
دیباچه: گویند پیش از ازل تنها بود... نه آسمانی ، نه زمینی ، نه چرخی ، نه موجودی ... هیچ ...، هیچ... ،هیچ ... جز خودش... بر خویش نگریست. ناگاه برق جادوی جمالش، از کمند تیغ غیرت جلالش گریخت... عاشق شد و عشق آتش بر خرمن هیچ زد... از شراره آتش عشق،
باز هم ترابزون، شهری ساحلی و زیبا در شمال شرق ترکیه که سالیانه میزبان هزاران هزار توریست از اقصا نقاط دنیا مخصوصا هموطنان خودمان هست و خواهد بود. این بار سفر ما به ترابزون یک تفاوت اساسی با سفر قبلی داشت و آن این بود که
با اینکه استانبول سومین مقصد سفر خارجی من بود ولی قبل از سفر اضطرابی داشتم که در سفر های قبلی اصلا تجربه نکرده بودم. علت اون هم یکی تصور داشتن امینیت پایین و دزدی در ترکیه و عدم تسط مردم به زبان انگلیسی بود. ولی
سلام خدمت لست سکندیهای عزیز، امیدوارم با نوشتن این سفرنامه بتونم کمکی دربه شما کرده باشم. طبق معمول با آمدن فصل بهار هوای سفر به سرم زد. نسیم بهاری و بوی گل ها آنچنان خاطرات سفر رو تو ذهنم مرور می کنه که نمی تونم
بخش اول: ایده سفر به عنوان یک علاقه مند به مدیتیشن ، کتابهای مختلفی در این زمینه خونده بودم و آموزشهایی رو به صورت آنلاین دیده بودم. گاهی که کلیپهای آموزشی مدیتیشن رو از هند میدیدم با خودم فکر میکردم چقدر خوب بود که من هم
آغاز سخن بنام یگانه هستی بخش زندگی خود سفر است و سفرزندگی در مقیاس کوچک سفر هیجان انگیز است وسفرخارجی به مقاصد جدید یکی از هیجان انگیز ترین لحضات زندگی است که هر روز آن با دیدنی ها و تجربیات جدید همراه است شوق دیدن مکانهای جدید، مردم
مقدمه توی پاتاگونیای آرژانتینم، روی تختهسنگی لب دریاچه نیمهمنجمدِ لاگونا تورِه. به پیمایش هجده کیلومتری امروز فکر میکنم و همزمان با لذت گاز گندهای میزنم به ساندویچ ژامبون و پنیرِ بیحالی که شب قبل درست کردم و در شرایط عادی به لعنت خدا هم نمیرزه. سردمه،
سلام به همه دوستان لست سکندی عزیز،راستش امروز که اومدم سفرنامه خودمو بنویسم به این خاطر بود که خوندن سفرنامه خیلی از دوستان بهم خیلی کمک کرد تا بتونم شناخت نسبی و اطلاعات خوبی در مورد سفر به استانبول به دست بیارم و ازش استفاده
یک لیوان شکلات داغ درست کنید و آهنگ میلیون گل سرخ (Milion Alux Roz) اثر خانم Alla Pugacheva را پخش کنید. حالا می توانید سفرنامه را شروع کنید. سفر ما به روسیه قرار بود برای تعطیلات شهریور باشد که با پرواز ماهان و سفر بین
امیدوار بوَد آدمى به خیر کسان مرا به خیر ِتو امید نیست، شر مرسان جو فرودگاه کیش به شدت متشنج بود، صدای داد و فریاد و جیغ مسافران به هوا رفته و طبق معمول، هیچ فرد پاسخگویی حضور نداشت! هر کدام از ما مسافران مشکلات و برنامههای
سال 1401 قصد کرده بودم اصفهان و شیراز را به پسر 8 ساله ام نشان بدهم. اصفهان را اردیبهشت ماه رفته بودیم و شیراز را گذاشته بودیم برای نیمه دوم سال. با بررسی هایی که کرده بودم و تجربیات قبلی، اواخر اسفند ماه زمان مناسبی
و اما هند... از وقتی یادم میاد دلم میخواسته هند رو ببینم.اصلا اون زاهدان و چابهار و جزیره هرمز و بندرعباس رو رفتم که یه تجربه نزدیک به هند داشته باشم.برنامه ریزی اولیه اش برمیگرده به سال نودوهفت اما با اومدن کرونا و بعد از اون
با صدای بلند اصابت چرخ هواپیما به زمین از خواب شیرین پریدم، چند لحظه بعد ساک به دست جلوی مرد سفید پوش که مهر ورود می زد صف کشیدیم او مودبانه پرسید برای چه منظوری به اینجا آمده اید با شنیدن کلمه (تعطیلات) لبخند آرامبخشی
اصفهان نیمی از جهان گفتند نیمی از وصف اصفهان گفتند شور و شوق سفر درونم جریان یافته بود و همچون چشمه ای دوباره جان گرفته در حال جوشش بود؛ این به معنی شروع ماجراجویی دوباره ای برای من بود. مقصد از قبل
سلام رفقای سفربرو، اوایل آبان بود که به فکر سفر دبی افتادم همه چیز هم از دیدن یه ویدیو آتیش بازی سال نو 2023 برج خلیفه تو اینستاگرام شروع شد، مشتاق شدم حتما ازنزدیک ببینم، قبل از سفر، دبی از نظر من یه شهر مصنوعی
همیشه یک کشش و علاقهای برای نوشتن سفرنامه در من بوده و هست، مخصوصاً روزها و هفتههای اول بعدِ برگشتن از سفر، منتها مثل اغلب تصمیمهام! در درون ذهنم خاک میخورد، ولی این بار میخوام توصیههای ذهن اهمال کارم را نشنیده بگیرم و سفرنامه گرجستان
خرداد ماه 1402 است و هوا نسبتا گرم. دمای هوای تونس را چک میکنم که چند درجه ای از تهران خنک تر است! با خودم میگویم آفریقا مگر نباید گرم باشد؟! با تردید یکی دوتا سوئیشرت در چمدان جا میدهم. چند ماه قبل، اولین بار
رویای یک سفر زمینی و ماجراجویانه با ماشین شخصی به کشور ترکیه، چند سالی بود که در ذهن من وجود داشت که سرانجام در خرداد ماه 1402 این رویا به حقیقت پیوست. من تجربه سفر زمینی به گرجستان را داشتم که با ماشین شخصی همراه
سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان و عاشقان سفر، به خصوص کاربرای عزیز سایت لست سکند... الان که دارم اولین کلمات و جملات را به عنوان سفرنامه یادداشت می کنم برام باور کردنی نیست که آخرش به آرزوم رسیدم و این سفر رو با همسرم
دورترین سفرها از نخستین گام ها شروع می شود. { کنفسیوس}. فرانسه قهوه هایش معروف است و هندوستان عاشقانه هایش ! همین است که همه چیز از یک قرار ساده شروع میشود ! در کافه پاریس حوالی گاندی ! ▪️شعر از مصطفی تجلی زمستان 1401 بود و
دیباچه: گویند پیش از ازل تنها بود... نه آسمانی ، نه زمینی ، نه چرخی ، نه موجودی ... هیچ ...، هیچ... ،هیچ ... جز خودش... بر خویش نگریست. ناگاه برق جادوی جمالش، از کمند تیغ غیرت جلالش گریخت... عاشق شد و عشق آتش بر خرمن هیچ زد... از شراره آتش عشق،