3
1.5K
9 شهریور 1403 12:00
سفر من با تور سنگاپور مالزی شروع شد . روز 3 فروردین به کوالالامپور رسیدیم و بعد از ترنسفر زمینی به سنگاپور، روز 5 ام فروردین به کوالالامپور برگشتیم . در سفرنامه سنگاپور (سفر به سنگاپور به تنهایی) می تونید جزییات سفرم رو ببنید .
همیشه شنیدیم بودم سفر آدمی را پخته تر میکنه و این را باید طی سفر لمس کنی. به قول قدیمی ها کسی کفش پاره میکنه با تجربه تر یا کسی که گلیم؟ وقتی که می ری سفر و دنیا رو تجربه و لمس می کنی،
مقدمات سفر مدتی بود از ماندن در خانه خسته و آزرده بودم. برای عوض کردن حال و هوای خود به فکر سفری کوتاه افتادم. پس از مشورت با دوستان قرار شد برای فرار از هیاهوی شهری به مکانی آرام سفر کنیم. با نگاهی به تقویم متوجه
یادمان باشد که زندگی برای زیستن در یک نقطه نیست. هواپیما برای فرود، شروع به کم کردن ارتفاع کرد. موبایلم را در آوردم تا حین عبور از ابرها فیلم بگیرم. پنج دقیقه گذشت اما فقط ابر بود که دیده میشد و همه چیز بسیار رویایی بود.
چکیده سفرنامه در این سفر، برای کشف داستان یک کارگر فاضلاب دوست داشتنی (ولی چشم هیز) به اسلواکی میروم و سپس در جستجوی راز اژدهایی سبز رنگ، پا به اسلوونی میگذارم. اصلا مگر اسلواکی و اسلوونی با هم فرق دارند؟! در جریان بمباران پالایشگاه براتیسلاوا بوسیله
14 اسفند 1401 آغاز سفر رویایی من بود به شرق خراسان در قالب یک تور ایرانگردی جذاب که در ساعت 4 بعدازظهر با قطار تهران مشهد آغاز شد. 5 دقیقه مانده به حرکت وارد ایستگاه شدم. لیدر به انتظارم ایستاده بود. با عجله به سمت
سفر به جزیره کبودان پارک ملی دریاچه ارومیه شاید کسی فکرش را نمی کرد بره ای که سال ها پیش ، ضعیف و بی جان کنار تکه سنگی رها شده بود ، حالا نماد امید و زندگی در کبودان باشد. اردیبهشت محیط بانان پارک ملی دریاچه
چکیده سفر از میان رودهایی که بجای آب، خون سیاهی دارد که از میان آتش و آهن جاری شده است، در جستجوی دو خواهری خواهم بود که خدایان عیلامی آنها را تبدیل به سنگ کردند. در میان گور دخمه های عهد باستان، با ارواح پالمیریان هم
گاهی آدم در زندگی، حس هایی را تجربه میکند، که پیش از آن هیچ وقت فکر نمیکرده روزی این احساس برایش به وجود بیاید. درست مثل زمانی که در روزهای گرم ابتدایی تیرماه، درگیر انتخابی سخت بین رفتن و نرفتن شدم. باورش برای خودم هم
چکیده سفر وقتی از سرگیجه بین لیتوانی و لتونی رهایی پیدا کردم، پای در مسیر استونی گذاشتم تا قرون وسطایی ترین شهر شمال اروپا(تالین) را بازدید کنم. استونی، کشوری کوچک با تاریخی بزرگ است. تاریخی که از حمله وایکینگ ها شروع شده و با اشغال توسط
برای اولین بار در زندگیای که درونگرایی توش حرف اول رو میزد، به من پیشنهاد یه سفر مستقل شد. البته دروغ نگم اولینترین چنین پیشنهادی، برمیگرده به سفر دو روزه شهر قم از طرف مدرسه و اصرار معلم دینی به من برای پیوستن به این
مقدمه: تابستان 1402 بود که از طرف شریک تجاری پدرم آقا سعید پیشنهاد سفر چین برای بازدید از چند تا کارخونه مطرح شد و با موافقت پدر گرامی قرار بر این شد که سه نفری راهی سرزمین اژدها بشیم. چند وقت بعدش آقا سعید پیگیر کارای
روز دوم عید بود که تصمیم به سفر چابهار گرفتیم. بلیط رفت و برگشت رو از هواپیمایی سپهران خریداری کردیم. بلیط رفت ساعت ۷ صبح 4 فروردین 1403 به قیمت ۱۷۰۰ که تقریبا بدون تاخیر حرکت کرد. بوئینگ ۷۳۷ بود و خیلی راحت.ساعت حدود ۱۰
درود بر عاشقان سفر فروردین 1403 وقت سفر به بلوچستان بود. دیاری که 7 سال پیش با جمعی از دوستای خوبم، رفته بودم. چابهار از نگاه من آخرین نقطه ایرانه. جایی که از همه لحاظ محرومه و نیاز های اولیه چالش های بزرگیه. مشکل سوخت ،امکانات
چکیده روایت سفر رومانی از نظر من، زیباترین کشور بالکان است با مردمانی مهربان و زیبا. بیان جزییات سفر رومانی، سفرنامه ای طولانی می طلبد که شاید روزی روزگاری به آن پرداختم. این متن، روایت برش کوتاهی از سفر من در بخارست است که از میدان
باسلام خدمت همراهان لست سکند سفرنامه ای تهیه کردم برای آن دسته از افرادی که قصد دارند برای اخذ ویزای کشور کانادا سفری به استانبول داشته باشن البته مشاهداتم رو از سفر کوتاهم به استانبول در ادامه اوردم که اگه مایل باشید میتونید مطالعه بفرمائید.این سفرنامه
خوب فکر کنم دیگه این دفعه نوبت من باشه سفرنامه بنویسم . با توجه به اینکه در هر سفر با خوندن سفرنامه ها، سفری خوب رو تونستم پلن کنم وبا روالهای سفر مثل جاهای دیدنی ، وسایل حمل ونقل ، سوغاتی ها و حتی هزینه
شهر واتیکان تلاقی مذهب، هنر و تاریخ است. یک شهر مینیاتوری از معنویت آمیخته با تجمل فراوان. مرکز مسیحیت جهان و بزرگترین کلیسای دنیا بیشک یکی از سمبلهای ایتالیا است. هرچند واتیکان به عنوان یک کشور مستقل شناخته میشود، اما واتیکان و کلیسای سن پیتر
داستان سفر من و همسرم به دبی از اینستاگرام شروع شد. مرداد بود و همه در حال و هوای سفر بودند که من استوری های دختر خاله ام از سفرش به دبی را دیدم. خیلی برام عجیب بود که کسی در این فصل به دبی
تسکینی برای غم کلیمانجارو در لابی هاستل جمع و جوری در دارالسلام تانزانیا نشسته بودم و عرق ریزان در حال پایین دادن نوشیدنی سردی بودم که عکسی از کوهستان کلیمانجارو بر آن نقش بسته بود. همان کوهستانی که پول مورد نیاز برای صعودش(در قالب گروههای کوهنوردی
باز هم ترابزون، شهری ساحلی و زیبا در شمال شرق ترکیه که سالیانه میزبان هزاران هزار توریست از اقصا نقاط دنیا مخصوصا هموطنان خودمان هست و خواهد بود. این بار سفر ما به ترابزون یک تفاوت اساسی با سفر قبلی داشت و آن این بود که
با اینکه استانبول سومین مقصد سفر خارجی من بود ولی قبل از سفر اضطرابی داشتم که در سفر های قبلی اصلا تجربه نکرده بودم. علت اون هم یکی تصور داشتن امینیت پایین و دزدی در ترکیه و عدم تسط مردم به زبان انگلیسی بود. ولی
سلام خدمت لست سکندیهای عزیز، امیدوارم با نوشتن این سفرنامه بتونم کمکی دربه شما کرده باشم. طبق معمول با آمدن فصل بهار هوای سفر به سرم زد. نسیم بهاری و بوی گل ها آنچنان خاطرات سفر رو تو ذهنم مرور می کنه که نمی تونم
بخش اول: ایده سفر به عنوان یک علاقه مند به مدیتیشن ، کتابهای مختلفی در این زمینه خونده بودم و آموزشهایی رو به صورت آنلاین دیده بودم. گاهی که کلیپهای آموزشی مدیتیشن رو از هند میدیدم با خودم فکر میکردم چقدر خوب بود که من هم
آغاز سخن بنام یگانه هستی بخش زندگی خود سفر است و سفرزندگی در مقیاس کوچک سفر هیجان انگیز است وسفرخارجی به مقاصد جدید یکی از هیجان انگیز ترین لحضات زندگی است که هر روز آن با دیدنی ها و تجربیات جدید همراه است شوق دیدن مکانهای جدید، مردم
مقدمه توی پاتاگونیای آرژانتینم، روی تختهسنگی لب دریاچه نیمهمنجمدِ لاگونا تورِه. به پیمایش هجده کیلومتری امروز فکر میکنم و همزمان با لذت گاز گندهای میزنم به ساندویچ ژامبون و پنیرِ بیحالی که شب قبل درست کردم و در شرایط عادی به لعنت خدا هم نمیرزه. سردمه،
سلام به همه دوستان لست سکندی عزیز،راستش امروز که اومدم سفرنامه خودمو بنویسم به این خاطر بود که خوندن سفرنامه خیلی از دوستان بهم خیلی کمک کرد تا بتونم شناخت نسبی و اطلاعات خوبی در مورد سفر به استانبول به دست بیارم و ازش استفاده
یک لیوان شکلات داغ درست کنید و آهنگ میلیون گل سرخ (Milion Alux Roz) اثر خانم Alla Pugacheva را پخش کنید. حالا می توانید سفرنامه را شروع کنید. سفر ما به روسیه قرار بود برای تعطیلات شهریور باشد که با پرواز ماهان و سفر بین
امیدوار بوَد آدمى به خیر کسان مرا به خیر ِتو امید نیست، شر مرسان جو فرودگاه کیش به شدت متشنج بود، صدای داد و فریاد و جیغ مسافران به هوا رفته و طبق معمول، هیچ فرد پاسخگویی حضور نداشت! هر کدام از ما مسافران مشکلات و برنامههای
سال 1401 قصد کرده بودم اصفهان و شیراز را به پسر 8 ساله ام نشان بدهم. اصفهان را اردیبهشت ماه رفته بودیم و شیراز را گذاشته بودیم برای نیمه دوم سال. با بررسی هایی که کرده بودم و تجربیات قبلی، اواخر اسفند ماه زمان مناسبی
و اما هند... از وقتی یادم میاد دلم میخواسته هند رو ببینم.اصلا اون زاهدان و چابهار و جزیره هرمز و بندرعباس رو رفتم که یه تجربه نزدیک به هند داشته باشم.برنامه ریزی اولیه اش برمیگرده به سال نودوهفت اما با اومدن کرونا و بعد از اون
با صدای بلند اصابت چرخ هواپیما به زمین از خواب شیرین پریدم، چند لحظه بعد ساک به دست جلوی مرد سفید پوش که مهر ورود می زد صف کشیدیم او مودبانه پرسید برای چه منظوری به اینجا آمده اید با شنیدن کلمه (تعطیلات) لبخند آرامبخشی
اصفهان نیمی از جهان گفتند نیمی از وصف اصفهان گفتند شور و شوق سفر درونم جریان یافته بود و همچون چشمه ای دوباره جان گرفته در حال جوشش بود؛ این به معنی شروع ماجراجویی دوباره ای برای من بود. مقصد از قبل
سلام رفقای سفربرو، اوایل آبان بود که به فکر سفر دبی افتادم همه چیز هم از دیدن یه ویدیو آتیش بازی سال نو 2023 برج خلیفه تو اینستاگرام شروع شد، مشتاق شدم حتما ازنزدیک ببینم، قبل از سفر، دبی از نظر من یه شهر مصنوعی
همیشه یک کشش و علاقهای برای نوشتن سفرنامه در من بوده و هست، مخصوصاً روزها و هفتههای اول بعدِ برگشتن از سفر، منتها مثل اغلب تصمیمهام! در درون ذهنم خاک میخورد، ولی این بار میخوام توصیههای ذهن اهمال کارم را نشنیده بگیرم و سفرنامه گرجستان
خرداد ماه 1402 است و هوا نسبتا گرم. دمای هوای تونس را چک میکنم که چند درجه ای از تهران خنک تر است! با خودم میگویم آفریقا مگر نباید گرم باشد؟! با تردید یکی دوتا سوئیشرت در چمدان جا میدهم. چند ماه قبل، اولین بار
رویای یک سفر زمینی و ماجراجویانه با ماشین شخصی به کشور ترکیه، چند سالی بود که در ذهن من وجود داشت که سرانجام در خرداد ماه 1402 این رویا به حقیقت پیوست. من تجربه سفر زمینی به گرجستان را داشتم که با ماشین شخصی همراه
سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان و عاشقان سفر، به خصوص کاربرای عزیز سایت لست سکند... الان که دارم اولین کلمات و جملات را به عنوان سفرنامه یادداشت می کنم برام باور کردنی نیست که آخرش به آرزوم رسیدم و این سفر رو با همسرم
دورترین سفرها از نخستین گام ها شروع می شود. { کنفسیوس}. فرانسه قهوه هایش معروف است و هندوستان عاشقانه هایش ! همین است که همه چیز از یک قرار ساده شروع میشود ! در کافه پاریس حوالی گاندی ! ▪️شعر از مصطفی تجلی زمستان 1401 بود و
دیباچه: گویند پیش از ازل تنها بود... نه آسمانی ، نه زمینی ، نه چرخی ، نه موجودی ... هیچ ...، هیچ... ،هیچ ... جز خودش... بر خویش نگریست. ناگاه برق جادوی جمالش، از کمند تیغ غیرت جلالش گریخت... عاشق شد و عشق آتش بر خرمن هیچ زد... از شراره آتش عشق،